ختنلغتنامه دهخداختن . [ خ ُ ت َ] (اِخ ) بنابر قول یاقوت ختن که گاهی با تشدید تاء نیز می آید نام ولایتی است بزیر کاشغر و در پشت یوزَکَند. که از بلاد ترکستان بشمار می آید این ولا
ختنلغتنامه دهخداختن . [ خ َ ] (ع مص ) بریدن غلاف سر نره ٔ ولد. (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (اقرب الموارد). ختنه کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). سنت کردن . (
ختنلغتنامه دهخداختن . [ خ َ ت َ ] (اِخ ) ابو عبداﷲ محمدبن حسن بن ابراهیم فارسی استرآبادی معروف به ختن . وی این لقب را ازآن دارد که خَتَن و صهر امام ابوبکر اسماعیلی بود. او از ف
ختنلغتنامه دهخداختن . [ خ َ ت َ ] (اِخ ) ابوبکر بشربن خلف الختن وی مقری است که از خالد و معتمربن سلیمان و عبدالوهاب ثقفی ونصربن کثیر و ابراهیم بن خالد صنعانی روایت کرده و از او
ختن خاتونلغتنامه دهخداختن خاتون . [ خ ُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از کنیزکان شاپور است و نظامی در خمسه او را نام برده است : همایون و سمن ترک و پریزادختن خاتون و گوهر ملک و دلشاد. نظامی .خ
ختن دریالغتنامه دهخداختن دریا. [ خ ُت َ دَرْ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در ترکستان شرقی چین که شهر ختن بر ساحل آنست . رجوع به «ختن » شود.
ختن گردلغتنامه دهخداختن گرد. [ خ ُ ت َ گ َ ] (نف مرکب ) وصف آهو است و آهوی ختن گرد آهویی است که مشک را از نافه ٔ او گیرند. کنایه از روز است : شباهنگام کآهوی ختن گردز ناف مشک خود خو
ختن زه آنلغتنامه دهخداختن زه آن . (اِخ ) نام کوتلی است به افغانستان در 29 هزاروپانصدگزی جنوب شرقی زیباک از نواحی اشکاشم ، تابع بدخشان ، ارتفاع آن تخمیناً4927 متر و بین خط 71 درجه و 3
ختن مستلغتنامه دهخداختن مست . (اِخ ) نام قریتی است به 28 هزار و پانصدگزی شرق تکزار حکومت سنگ چارک شبرغان از متعلقات ولایت مزارشریف . این نقطه بین خط 66 درجه و 31 دقیقه و 20 ثانیه ٔ
ختن خاتونلغتنامه دهخداختن خاتون . [ خ ُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از کنیزکان شاپور است و نظامی در خمسه او را نام برده است : همایون و سمن ترک و پریزادختن خاتون و گوهر ملک و دلشاد. نظامی .خ
ختن دریالغتنامه دهخداختن دریا. [ خ ُت َ دَرْ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در ترکستان شرقی چین که شهر ختن بر ساحل آنست . رجوع به «ختن » شود.
ختن گردلغتنامه دهخداختن گرد. [ خ ُ ت َ گ َ ] (نف مرکب ) وصف آهو است و آهوی ختن گرد آهویی است که مشک را از نافه ٔ او گیرند. کنایه از روز است : شباهنگام کآهوی ختن گردز ناف مشک خود خو
ختن زه آنلغتنامه دهخداختن زه آن . (اِخ ) نام کوتلی است به افغانستان در 29 هزاروپانصدگزی جنوب شرقی زیباک از نواحی اشکاشم ، تابع بدخشان ، ارتفاع آن تخمیناً4927 متر و بین خط 71 درجه و 3
ختن مستلغتنامه دهخداختن مست . (اِخ ) نام قریتی است به 28 هزار و پانصدگزی شرق تکزار حکومت سنگ چارک شبرغان از متعلقات ولایت مزارشریف . این نقطه بین خط 66 درجه و 31 دقیقه و 20 ثانیه ٔ