۱. جرمی که پس از گداختن فلزات در کوره باقی میماند.
۲. (اسم مصدر) پلیدی؛ نجاست.
۱. بدی، بدسرشتی، بدذاتی، پلیدی، خباثت، بدطینتی، پستفطرتی، پلیدی، سوء، ناپاکی
۲. کینتوزی، کینخواهی، کینهورزی
۳. بدخواهی، پلیدخویی
۴. دشمنی، عداوت
۵. بدنفسی، بدنهادی
bad, malignancy, vice, vileness