خاکشیرمزاجلغتنامه دهخداخاکشیرمزاج . [ م ِ ] (ص مرکب ) سازگار. موافق شونده با هر پیش آمد. خاکشی مزاج .
خاکشیرمزاجفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که با همه کس سازگاری داشته باشد و با هر خوی و خصلتی بسازد.
خاکشیرمزاجفرهنگ انتشارات معین(مَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) 1 - سازگار با خلق های گوناگون . 2 - (کن .) بچه باز.
امام جعفر صادقلغتنامه دهخداامام جعفر صادق . [ اِ ج َ ف َ رِ دِ ] (اِخ ) جعفربن محمد ملقب به صادق و مکنی به ابوعبداﷲ. امام ششم شیعه ٔ اثناعشری (امامیه ). رجوع به جعفر... شود.- امثال : اما
مزاجلغتنامه دهخدامزاج . [ م ِ] (ع مص ) آمیختن . (منتهی الارب ). آمیختن چیزی به چیزی . || آمیختن شراب و جز آن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) آمیزش . (السامی ) (زمخشری ) (مهذب الاسم