خاوندلغتنامه دهخداخاوند. [ وَ ] (اِ) صاحب بزرگ خانه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ ضیاء). || صاحب ملک . (فرهنگ ضیاء). || ولی نعمت . || مغرب . (ناظم الاطباء).
خاوندلغتنامه دهخداخاوند. [ وَ ] (اِ) مخفف خداوند است که صاحب و بزرگ خانه باشد . (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 360). تا دیگر ب
خاوندیلغتنامه دهخداخاوندی . [ وَ ] (اِخ ) نام قریه ای است در بیست هزار و پانصد گزی جنوب غربی قریه ٔ سروبی ولایت کابل به افغانستان . این ده بین 69 درجه و 34 دقیقه و 35 ثانیه ٔ طول
خاوندشاهلغتنامه دهخداخاوندشاه . [ وَ ] (اِخ ) خاوندشاه یکی از اعاظم دانشمندان و صوفیان است و خواندمیر در شرح حال او آرد: «نسب او بچهار واسطه به خاوند سید اجل بخاری » که در سلک اعاظم
خاوندگارلغتنامه دهخداخاوندگار. [ وَ دِ ] (اِ مرکب ) مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد. (از برهان قاطع). || حکمران . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : این چنین سوزان و گرم آخر مک
خاوندیلغتنامه دهخداخاوندی . [ وَ ] (اِ) چاشنی . مزه . || (ص نسبی ) غربی . || (حامص ) استادی . || خداوندی . پادشاهی . سلطنت . (از ناظم الاطباء).
خاوندشاهلغتنامه دهخداخاوندشاه . [ وَ ] (اِخ ) خاوندشاه یکی از اعاظم دانشمندان و صوفیان است و خواندمیر در شرح حال او آرد: «نسب او بچهار واسطه به خاوند سید اجل بخاری » که در سلک اعاظم
خاوندیلغتنامه دهخداخاوندی . [ وَ ] (اِخ ) نام قریه ای است در بیست هزار و پانصد گزی جنوب غربی قریه ٔ سروبی ولایت کابل به افغانستان . این ده بین 69 درجه و 34 دقیقه و 35 ثانیه ٔ طول
خاوندگارلغتنامه دهخداخاوندگار. [ وَ دِ ] (اِ مرکب ) مخفف خداوندگار است که صاحب و بزرگ باشد. (از برهان قاطع). || حکمران . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : این چنین سوزان و گرم آخر مک
خاوندیلغتنامه دهخداخاوندی . [ وَ ] (اِ) چاشنی . مزه . || (ص نسبی ) غربی . || (حامص ) استادی . || خداوندی . پادشاهی . سلطنت . (از ناظم الاطباء).
مال خاوندلغتنامه دهخدامال خاوند. [ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب و مالک مال . (آنندراج ). صاحب مال . خداوند خواسته . || مالدار. (آنندراج ).