خانه نگهدارلغتنامه دهخداخانه نگهدار. [ ن َ / ن ِ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) خانه دار. (ناظم الاطباء). نگهبان خانه .
خانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرا، منزل، مسکن، دار، بیت ۲. آپارتمان، کاشانه ۳. اتاق، وثاق، حجره ۴. چاردیواری، سرپناه ۵. اقامتگاه، ساختمانمسکونی، ماوا ۶. کلبه، سراچه ۷. آلونک، کوخ ۸. دولتس
خانهدیکشنری فارسی به انگلیسیabode, home, domicile, dwelling, habitation, house, housing, lodging, menage, ménage, pigeonhole, place, residence, rooms, tenement
خانه برهم زنلغتنامه دهخداخانه برهم زن . [ ن َ /ن ِ ب َ هََ زَ ] (نف مرکب ) کنایه از کسی که هر چه داشته باشد همه را پاک بباد دهد خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگر. مقابل خانه نگهدار. (
خانه پردازلغتنامه دهخداخانه پرداز. [ ن َ / ن ِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه از اسباب خانه توجه میکند. (ناظم الاطباء). || نوکر. خدمتکار. || مسرف .(ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته با
خانه براندازلغتنامه دهخداخانه برانداز. [ ن َ / ن ِ ب َ اَ ] (نف مرکب ) مسرف . متلف . (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک به باد دهد خواه از آن خود باشد خواه از آن
خانه پرورلغتنامه دهخداخانه پرور. [ ن َ / ن ِ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) آنکه در خانه تربیت شده باشد. (ناظم الاطباء) : باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است .
خانگیفرهنگ انتشارات معین(نِ یا نَ) (ص نسب .) 1 - منسوب و مربوط به خانه . 2 - آن چه در خانه تهیه کنند. 3 - حیوانی که در خانه نگهداری شود.