خانان غازانلغتنامه دهخداخانان غازان . [ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به «خاندان طغاتیمور» و «خانان سیراردو» و «خانان قرم » شود.
خاناتلغتنامه دهخداخانات . (اِ) ج ِ خان و خانه و بمعنی کاروانسراها میباشد : بعضی صحابه گفتند. یا رسول اﷲ این خانات و مساکن که در راه شام است ... (فتوح ص 4). ضحاک گفت : خاناتی که م
خانات بخارالغتنامه دهخداخانات بخارا. [ ت ِ ب ُ ] (اِخ ) خانات خیوه . مملکت خوارزم . رجوع به «خانات خیوه » و «خوارزم » و «خانان شیبان » شود.
خانات خیوهلغتنامه دهخداخانات خیوه . [ ت ِ وَ ] (اِخ ) مملکت خوارزم است . (ناظم الاطباء). این ناحیه طبق عهدنامه ٔ گلستان در سال 1228 هَ . ق . از ایران جدا گشت و به روسیه منضم گردید. رج
خانان قرملغتنامه دهخداخانان قرم . [ ن ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) این طایفه بنام خانان کریمه و خانات غازان نیز مشهورند. و از حدود 823 تا 1197 هَ . ق . (مطابق حدود 1420 تا 1783 م .) حکومت میکرد
محمودکلغتنامه دهخدامحمودک . [ م َ دَ ] (اِخ ) ابن الغ محمد. وی قاتل پدرخویش در 849 هَ . ق . است . وی از خانان قرم و خانات غازان بود. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 207 و 208).
خانان سیر اردولغتنامه دهخداخانان سیر اردو. [ ن ِ ] (اِخ ) لین پول در طبقات سلاطین اسلام این خانان را که از سال 621 تا 907 هَ . ق . حکومت کرده اندچنین تعریف میکند: چنگیز در زمان حیات خود م
خانان غازانلغتنامه دهخداخانان غازان . [ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به «خاندان طغاتیمور» و «خانان سیراردو» و «خانان قرم » شود.
قاسملغتنامه دهخداقاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن آلغ محمد. وی پس از آنکه یکی از برادرانش به نام محمودک آلغ محمد پدرش را به سال 849 هَ . ق . / 1446 م . به قتل رسانید با برادر دیگر خود