خالتورواژهنامه آزادخالتور از واژۀ روسیِ «خالتورا» (халтура)، به معنیِ سطل آشغال است و توسعاً یا به کنایه، به «کار بی ارزش»، «کارِ (هنری یا ادبیِ) با کیفیتِ پایین»، «کارِ سرِهم بند
خالطورواژهنامه آزاددر رپ فارسی به خواننده ای گفته می شود که معمولاً آوازهایش بسیار بی معنی و پوچ است، برخلاف خوانندۀ رپ زیرزمینی که سعی دارد مشکلات جامعه را در قالب موسیقی بیان کن
خابوریلغتنامه دهخداخابوری . (اِخ ) شریح بن رمان بن شریح خابوری مکنی به ابی الرمان . سمعانی گوید: پیری نیکوکار از اهل عرابان است [ که در ساحل نهر خابور واقع است ] اندکی از وی حدیث
خالتورواژهنامه آزادخالتور از واژۀ روسیِ «خالتورا» (халтура)، به معنیِ سطل آشغال است و توسعاً یا به کنایه، به «کار بی ارزش»، «کارِ (هنری یا ادبیِ) با کیفیتِ پایین»، «کارِ سرِهم بند
بردسکنلغتنامه دهخدابردسکن . [ ب َ دَ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان کاشمر است که در شمال باختری کاشمر واقع از طرف شمال محدود است به بخش ششتمد و خارتوران و از جن
خابوریلغتنامه دهخداخابوری . (اِخ ) شریح بن رمان بن شریح خابوری مکنی به ابی الرمان . سمعانی گوید: پیری نیکوکار از اهل عرابان است [ که در ساحل نهر خابور واقع است ] اندکی از وی حدیث