3453 مدخل
۱. اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند.۲. یادبود؛ یادگار.
یادبود، یادمان
۱. حافظه، ذهن، یاد ۲. یادبود، یادگار
image, imagery, memento, memory, mind, recollection, remembrance
انطباع , تذکار , حاجة تذکارية , مذکرات
anı
خاطرة. [ طِ رَ ] (ع اِ) رجوع به خاطره شود.
reminiscent
commemorate
reminiscences
خاطره