خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
خاصه خرجی کردنلغتنامه دهخداخاصه خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ / ص ِ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب ) استثناء گذاردن . تبعیض قائل شدن . بعضی از افراد یک نوع را بر افراد همان نوع ترجیح دادن .
خاصه و خرجی کردنلغتنامه دهخداخاصه و خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ /ص ِ وُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرج لازم از خرج غیر لازم جدا نمودن . مخارج ضروری و غیر ضروری را جدا کردن .
خاصه خرجی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن ۲. ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
خاصه خرجی کردنلغتنامه دهخداخاصه خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ / ص ِ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب ) استثناء گذاردن . تبعیض قائل شدن . بعضی از افراد یک نوع را بر افراد همان نوع ترجیح دادن .
خاصهلغتنامه دهخداخاصه . [ خاص ْ ص َ ] (ع ص ، ا، ق ) خاصة. ضد عامه . (ناظم الاطباء). ضد عام . (آنندراج ). الذی تخصّه لنفسک . ضدالعامة کالخاص .(اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد
خاصه و خرجی کردنلغتنامه دهخداخاصه و خرجی کردن . [ خاص ْ ص َ /ص ِ وُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خرج لازم از خرج غیر لازم جدا نمودن . مخارج ضروری و غیر ضروری را جدا کردن .
اندیلغتنامه دهخدااندی . [ اَ ] (اِ، ق ) به معنی خاصه باشدکه در مقابل خرجی است . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (آنندراج ). خاصه مقابل خرجی . (ناظم الاطباء). || خصوصاً. (شعوری ج 1 ورق