خابرانلغتنامه دهخداخابران . [ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است میان سرخس و ابیورد و موضعی است . (منتهی الارب ). ناحیه و شهری است در خراسان که دارای قرای چند است بین سرخس و ابیورد و ازقرا
خابریاسلغتنامه دهخداخابریاس . [ ب ِ ] (اِخ ) سردار آتنی که بکمک وی و مصریان اواگراس توانست دست به فینیقیه بیندازد و شهر صور را تسخیر کند. (از ایران باستان ج 2 ص 1123).
خابرانلغتنامه دهخداخابران . [ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است میان سرخس و ابیورد و موضعی است . (منتهی الارب ). ناحیه و شهری است در خراسان که دارای قرای چند است بین سرخس و ابیورد و ازقرا
خابریاسلغتنامه دهخداخابریاس . [ ب ِ ] (اِخ ) سردار آتنی که بکمک وی و مصریان اواگراس توانست دست به فینیقیه بیندازد و شهر صور را تسخیر کند. (از ایران باستان ج 2 ص 1123).
خاورانلغتنامه دهخداخاوران . [ وَ ] (اِخ ) خابران . نام دیگر ابیورد است و لسترنج مختصات جغرافیایی آن را چنین ذکر میکند: «در خاور نسا آن سوی کوه و در حاشیه ٔ بیابان مرو، خاوران واقع
ازجاهلغتنامه دهخداازجاه . [ اَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای خابران از نواحی سرخس . و یاقوت گوید گروهی از متأخرین بدان منسوبند. (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ).