244 مدخل
۱. اعتبار؛ آبرو؛ خوشنامی.۲. [قدیمی] وضع؛ حالت؛ جهت.
آبرو
۱. آبرو، اعتبار، پرستیژ، ارزش، عرض، وجهه ۲. اسلوب، وضع ۳. حال
face, reputation, respectability, weight
شمعة
haysiyet
حیثیت.
رد الإعتبار
rehabilitate
مطالبه آبرو؛ داعیۀ اعتبار.
منزلت .
مجرم
ممنوع، سوگند دروغ خوردن، گواهی دروغ دادن، عهد شکستن
مجاز است، مرتکب جنایت یا جنحه
فریزر
پرهری
حیثیت
۱آدم بی آبرو – بی حیثیت ۲فردی که از همه جا رانده شده باشد ...