حکیم مشائیلغتنامه دهخداحکیم مشائی . [ ح َ م ِ م َش ْ شا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه حکمت مشاء داند. رجوع به حکمت مشائی شود.
حکیملغتنامه دهخداحکیم . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حزن . یکی از صحابیان است . وی با پدرش در زمان فتح مکه اسلام آورد و هر دو در جنگ یمامه بشهادت رسیدند.
ارستوقلیسلغتنامه دهخداارستوقلیس . [ اَ رِ ] (اِخ ) حکیم مشائی یونانی از مردم مِسِّن .وی در مائه ٔ دوم میلادی میزیسته و مؤدب سِپتیم سِوِر بود. || مجسمه ساز یونانی متولد در سیدُنی در
استراتن دلامپساکلغتنامه دهخدااستراتن دلامپساک . [ اِ را ت ُ دُ ] (اِخ ) فیزیک دان و حکیم مشائی یونان ، که مدتی دراز در درباربطلمیوس محب الاخ مقیم بود. وفات او بسال 270 ق . م .
نیرنودیلغتنامه دهخدانیرنودی . (ص نسبی ) آنکه اهل فکر و نظر باشد و حکیم مشائی را نیز گفته اند. (آنندراج ). نیرنودیان ؛ارباب فکر و نظر و حکمای مشائیه که حقیقت اشیا را به فکر و اندیشه
حکیملغتنامه دهخداحکیم . [ ح َ ] (ع ص ، اِ)دانا. (غیاث ). فرزانه . (مفاتیح العلوم ) (فرهنگ اسدی ). فرزان . خردپژوه . داننده . خردمند. دانشمند. || درست کار. (مهذب الاسماء) (السامی
ارسطولغتنامه دهخداارسطو. [ اَ رِ ] (اِخ ) (در یونانی : اریست تلس ) حکیم مشهور یونانی ملقب بمعلم اول و پیشوای مشائین . نام این فیلسوف در فارسی و عربی بصور ذیل آمده است : ارسطو، آر