حکمت اشراقلغتنامه دهخداحکمت اشراق . [ ح ِ م َ ت ِ اِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمت اشراقی . حکمت به طریقه ٔ افلاطون در برابرِ حکمت مشاء. رجوع به فلسفه شود.
حکمتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تصوف ۲. علمبرین، مابعدالطبیعه، فلسفه ۳. عرفان ۴. خرد، دانایی، فرزانگی ۵. کمال ۶. علم، فرزان، معرفت ۷. پند، اندرز ۸. دلیل، علت، سبب ۹. مشیت الهی، علم الهی
اشراقیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپیروان حکمت اشراق که معتقد به ادراک حقایق از طریق الهام بودهاند.
حکیم اشراقیلغتنامه دهخداحکیم اشراقی . [ ح َ م ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه حکمت اشراق داند. رجوع به حکمت اشراق شود.
حکمتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = فلسفه۲. دلیل؛ علت.۳. خِرد؛ فرزانگی.۴. نصیحت. حکمت اشراق: (فلسفه) نوعی فلسفۀ عرفانی که اساس آن وصول به حقایق از طریق کشف و شهود میباشد. حکمت عملی: (فلسفه)
اشراقیلغتنامه دهخدااشراقی . [ اِ ] (ص نسبی ) آن قسم ازفلسفه که در اصول و قواعدش ادله ٔ عقلیه و کشف هر دومعتبر است . رئیس اشراقیون در فلاسفه ٔ یونان افلاطون بود و رئیس ایشان در فلا
اشراقیانلغتنامه دهخدااشراقیان . [ اِ ] (اِخ ) گروهی از حکمای سلف که از باعث اشراق و روشنی باطن خود که از کثرت ریاضت پیدا کرده بودند، تعلیم و تعلم به مکاشفه و مراقبه میکردند و حاجت ب