حوزۀ دید مؤثرzone of spatial commitementواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که در آن علائم تأثیرگذار بر رانندگی در مسیرِ پیشِ رو قابل مشاهده است
حوزۀ انتخاباتیconstituency 1, election district, electoral district, precinct, ward, riding, electoral division, electoral area, polling district 2, division 1واژههای مصوب فرهنگستانیک واحد جغرافیایی انتخاباتی که ساکنان آن به نامزدهای نمایندگی مجلس در همان واحد جغرافیایی انتخاباتی رأی میدهند
حوزۀ پادفِرّومغناطیسیantiferromagnetic domainواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در داخل مادۀ پادفِرّومغناطیس که در آن گشتاورهای مغناطیسی پادموازیاند
حوزۀ پوششی شبکۀ شخصیpersonal operating spaceواژههای مصوب فرهنگستانناحیۀ کوچکی که تحت پوشش شبکۀ شخصی بیسیم است اختـ . حوش POS 2
صلیبیلغتنامه دهخداصلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتن
ابوالفتحلغتنامه دهخداابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و
نائینلغتنامه دهخدانائین . (اِخ ) یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است . شهری قدیمی است وسابقه ٔ تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مؤلف «سرزمینهای خلافت شرقی » مینویسد: نا
صلاحیتلغتنامه دهخداصلاحیت . [ ص َ حی ی َ ] (ع اِمص ) شایستگی . درخوری . سزاواری . اهلیت . این کلمه را اغلب به تشدید یاء تلفظ کنند ولی خطاست . در تاج العروس آمده : صلاحیة الشی ٔ مخ
ایرانلغتنامه دهخداایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز