حافاتلغتنامه دهخداحافات . (ع اِ) ج ِ حافة. کناره های رود. (مهذب الاسماء). || اطراف و جوانب . || حاجات .
pitchدیکشنری انگلیسی به فارسیگام صدا، گام، قیر، استقرار، اوج، پرتاب، دانگ صدا، سرازیری، زیر و بمی صدا، لباب، درجه، ضربت باچوگان، اوجپرواز، جای شیب، پلکان، اردو زدن، پرتاب کردن، استوار کردن،
زبدلغتنامه دهخدازبد. [ زَ ب َ] (اِخ ) نام اسب حوفزان . (منتهی الارب ). نام اسب حوفزان بن شریک . نام حوفزان خود حرث و زعفران نام اسب دیگری است از او که زاده ٔ آن «زبد» است . (تا
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شریک بن عمروبن قیس بن شراحیل شیبانی معروف به الحوفزان . از شجعان و بزرگان بنوذهل بن شیبان است و در بسیاری از جنگهای عرب چون : ذی طلوع و
ذواحثاللغتنامه دهخداذواحثال . [ اَ ] (اِخ ) نام موضعی است به دیار عرب که در جاهلیت بدانجا جنگی میان بنی تمیم و بکربن وائل روی داده است و این جنگ را یوم ذواحثال نامند و در شمار ایام
جدودلغتنامه دهخداجدود. [ ج َ ] (اِخ ) اسم موضعی است در سرزمین بنی تمیم نزدیک به حزن بنی یربوع در جانب یمامه و آبی بنام کلاب دارد و در آنجا دو وقعه ٔ بزرگ از مشهورترین وقایع جنگه
ذوطلوحلغتنامه دهخداذوطلوح . [ طَ ] (اِخ ) نام موضعی میان کوفة وفید. || نام مردی از بنی ودیعةبن تیم اﷲ. || یوم ذوطلوح ؛ نام یکی از جنگهای عرب است که آنرا یوم الصمد نیز خوانند و آن