حرفاً بحرفلغتنامه دهخداحرفاً بحرف . [ ح َ فَم ْ ب ِ ح َ ] (ع ق مرکب ) کلمه به کلمه : در هر بابی از آن تجاوزنکنند و حرفاً بحرف نویسند. (تاریخ غازانی ص 235).
حفالغتنامه دهخداحفا. [ ح َ ] (ع اِ) پیزر. بردی . تک . دوخ . لوخ . پاپیروس پاپورس . و صاحب منتهی الارب گوید: حفا؛ گیاه بردی که در فارسی تک گویند یا بردی سبز که هنوز از بیخ برکند
حیفالغتنامه دهخداحیفا. (اِخ ) بندری به فلسطین دارای 100هزار سکنه و محصولات عمده ٔ آن زیتون و مرکبات است .
حنفاواژهنامه آزادعده ی قلیلی که در زمان پیامبر به بت پرستی سجده کردن و بعد ها که دیدند کارشان اشتباه بوده برگشتند و عده ای از آنها هم مسیحی شدند.
حرفاً بحرفلغتنامه دهخداحرفاً بحرف . [ ح َ فَم ْ ب ِ ح َ ] (ع ق مرکب ) کلمه به کلمه : در هر بابی از آن تجاوزنکنند و حرفاً بحرف نویسند. (تاریخ غازانی ص 235).
حفالغتنامه دهخداحفا. [ ح َ ] (ع اِ) پیزر. بردی . تک . دوخ . لوخ . پاپیروس پاپورس . و صاحب منتهی الارب گوید: حفا؛ گیاه بردی که در فارسی تک گویند یا بردی سبز که هنوز از بیخ برکند
حیفالغتنامه دهخداحیفا. (اِخ ) بندری به فلسطین دارای 100هزار سکنه و محصولات عمده ٔ آن زیتون و مرکبات است .
قصر حیفالغتنامه دهخداقصر حیفا. [ ق َ رِ ح َ ] (اِخ ) جایی است میان حیفا و قیساریه . (معجم البلدان ).
وادی حلفالغتنامه دهخداوادی حلفا. [ ح َ ] (اِخ ) قصبه ای است در منتهای جنوبی صعید، واقع در 384 هزارگزی جنوب غربی استان نوبه و ساحل شرقی نیل که 3445 تن سکنه دارد و محصول آن حلفا است که