حناقریشلغتنامه دهخداحناقریش . [ ح َن ْ نا ق ُ رَ ] (اِ مرکب ) حنای قریش . حزازالصخر است . (یادداشت مرحوم دهخدا). زهرالحجر است که شکوفه ٔ سنگ باشد و آن چیزی است که بر روی سنگهای کوه
حنای مجنونلغتنامه دهخداحنای مجنون . [ ح َ ی ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وسمه را گویند و آن برگی است که زنان جوشانند و به ابرو نهند و مردان بدان ریش رنگ کنندو بعربی ورق النیل خوان
حناقریشلغتنامه دهخداحناقریش . [ ح َن ْ نا ق ُ رَ ] (اِ مرکب ) حنای قریش . حزازالصخر است . (یادداشت مرحوم دهخدا). زهرالحجر است که شکوفه ٔ سنگ باشد و آن چیزی است که بر روی سنگهای کوه
حزازالصخرلغتنامه دهخداحزازالصخر. [ ح َ زُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) حزازالصخور. گلسنگ حناء قریش . زهرالخوف . در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان آمده است که حزازالصخور یا حزازالجبل . بولس گوید:
حنالغتنامه دهخداحنا. [ ح َ ] (از ع ، اِ) حناء. وآن گیاهی است دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند.- امثال : دستش را در حنا گذاشت . فلانی حناش دیگر رنگی ندارد .- پای در حنا بودن
یلغتنامه دهخدای . [ ی ِ، ای ] (پسوند) این یاء به انواعی از کلمات فارسی ملحق شود و آن را به کسی یا جایی یا چیزی نسبت دهد. چون شیرازی ، فارسی ، ایرانی ، برمکی ، روستایی ، شهری
علی باباطاغیلغتنامه دهخداعلی باباطاغی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . وی در سال 1140 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - فضائل قریش . 2 - الفوائد العاملیة فی ح