حمیدالدین ماکوریلغتنامه دهخداحمیدالدین ماکوری . [ ح َ دُدْدی ن ِ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر علمای هندوستانست . در علم تصوف اثری موسوم به طوالع الشموس نگاشته و آثار دیگری نیز دارد. در 695 هجری د
حمیدالدینلغتنامه دهخداحمیدالدین . [ ح َ دُدْ دی ] (اِخ ) یکی از شعرای هندوستان و استاد اورنگ زیب عالمگیر بود و در سال 1216 هَ . ق . درگذشت . از اوست :جای آرام کو در این گلشن ثمرآسا ر
حمیدالدینفرهنگ نامها(تلفظ: hamidoddin) (عربی) ستوده آیین ، ستوده دین ؛ (در اعلام) قاضی حمیدالدین بلخی نویسنده مشهور قرن ششم (هـ . ق).
حمیدالدین بخاراییلغتنامه دهخداحمیدالدین بخارایی . [ ح َ دُدْ دی ن ِ ب ُ ] (اِخ ) پسر حکیم عمعق . از شاعران مشهور است که بهمه ٔ کمالات متصف بود. رجوع به مجمع الفصحاء ج 1 ص 197 شود.
حمیدالدین بلخیلغتنامه دهخداحمیدالدین بلخی . [ ح َ دُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به حمیدالدین محمودی شود.
حمیدالدین ماکوریلغتنامه دهخداحمیدالدین ماکوری . [ ح َ دُدْدی ن ِ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر علمای هندوستانست . در علم تصوف اثری موسوم به طوالع الشموس نگاشته و آثار دیگری نیز دارد. در 695 هجری د
حمیدالدین جوهریلغتنامه دهخداحمیدالدین جوهری . [ ح َ دُدْ دی ن ِ ج َ هََ ] (اِخ ) مستوفی . از اماثل و اعیان ماوراءالنهر بود. بفنون فضایل وضروب شمایل از اقران ممتاز و میان او و استاد سوزنی م
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی حمیدالدین حسنی علوی طالبی ، امام المتوکل علی اﷲبن منصور باللّه ، از ملوک یمن ، از امامان زیدیه بود. به سال 1286 هَ .
واجب الوجود لذاتهلغتنامه دهخداواجب الوجود لذاته . [ ج ِ بُل ْ وُ دِ ل ِت ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه ذاتاً واجب باشد. برخی از متکلمان متأخر مانند امام حمیدالدین الضریری و پیروان وی
عمعق بخاراییلغتنامه دهخداعمعق بخارایی . [ ع َ ع َ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالنجیب و ملقب به شهاب الدین و امیرالشعراء. ازشعرای اوایل قرن ششم هجری در ماوراءالنهر بود. تخلص او را برخی ع