حملة تهاجمیinvasive attackواژههای مصوب فرهنگستانحمله به سامانههای فیزیکی که در نتیجة آن ویژگیهای فیزیکی تراشه بهطور برگشتناپذیر تغییر میکند
حملةدیکشنری عربی به فارسیزمين مسطح , جلگه , يک رشته عمليات جنگي , لشکرکشي , مبارزه انتخاباتي , مسافرت درداخل کشور
تدافعیلغتنامه دهخداتدافعی . [ ت َ ف ُ ] (ص نسبی ) منسوب به تدافع. - حمله ٔ تدافعی ؛ مقابل حمله ٔ تهاجمی .
حملة نیمتهاجمیsemi-invasive attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حمله به سامانههای فیزیکی که از نظر عملکرد در ردهای بین حملههای تهاجمی و غیرتهاجمی قرار میگیرد
invadedدیکشنری انگلیسی به فارسیتهاجمی، تجاوز کردن، هجوم کردن، تهاجم کردن، حمله کردن بر، تاخت و تاز کردن در
invadingدیکشنری انگلیسی به فارسیتهاجمی، تجاوز کردن، هجوم کردن، تهاجم کردن، حمله کردن بر، تاخت و تاز کردن در