پرویزلغتنامه دهخداپرویز. [ پ َرْ ] (اِخ ) لقب خسرو دوم بیست و سومین پادشاه ساسانی است . پرویز در اصل ابهرویز بمعنی پیروز و مظفر باشد. در ترجمه ٔ طبری بلعمی آمده است : «هرمز را پس
ثنا کردنلغتنامه دهخداثنا کردن . [ ث َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اثناء، تثنیه . حمد و ستایش کردن : ثنا میکنم ایزد پاک راثریاده طارم تاک را.ظهوری .
خطةلغتنامه دهخداخطة. [ خ ِطْ طَ ] (ع اِ) زمینی که جهت بنا کردن عمارت گرداگرد آن خط کشیده باشند و حدود پیدا کرده تا دیگری در آن دخالت نکند. (ناظم الاطباء). جای فراگرفته . (زمخشر
مزگتلغتنامه دهخدامزگت . [ م َ گ ِ ] (اِ) نمازخانه و مسجد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ خدا. بیت اﷲ. (برهان ). مزکت . مژگت . (زمخشری ). به معنی خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و
سپاسلغتنامه دهخداسپاس . [ س ِ ] (اِ) پهلوی «سپاس » ، ارمنی «سپاس - ام » (خدمت ). (حاشیه ٔ برهان قاطع معین ). حمد و شکر و نعمت . (برهان ) (غیاث ). حمد. (دهار) : نکردی خدای جهان ر