حلقۀ الماسdiamond ringواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که دقیقاً لحظاتی پیش و پس از گرفتِ کلی خورشید بهصورت پرتوِ نوری از خورشید از کنار لبۀ قرص تاریک ماه دیده میشود
حلقۀ نامزدیگویش کرمانشاهکلهری: kelwânek گورانی: kelwânek سنجابی: kelwânek کولیایی: kelwânek زنگنهای: kelwânek جلالوندی: kelwânek زولهای: kelwânek کاکاوندی: kelwânek هوزمانوندی: kelwâ
حلقۀ اولیهprimitive ringواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای مانند R که به ازای آن یک R- مدول (چپ) صادق ساده وجود داشته باشد
حلقۀ آرتینیArtinian ringواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای که هر زنجیرۀ نزولی از آرمانههای آن متناهی باشد
المپیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمسابقههای جهانی ورزشی که هر چهارسال یکبار در یکی از کشورها برگزار میشود. Δ آغاز این مسابقهها تقریباً از هشتصد سال قبل از میلاد و ابتدا منحصر به مسابقه
حلقۀ عملگرهاring of operatorsواژههای مصوب فرهنگستانزیر جبر A از جبر (H) Bاز عملگرهای خطی کراندار بر روی یک فضای هیلبرت مختلط، بهطوریکه عملگر الحاقی هر عنصر A خود متعلق به A باشد و A در توپولوژی عملگری قوی در
سینمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ا، هنر سینما، سینماتوگراف فیلم سینمایی، فیلم، کارتون، انیمیشن، مستند، کوتاه، داستانی، صامت، ناطق، ویدیوکلیپ، نماهنگ هنر تئاتر پروژکتور، آپارات،
گرماجفتthermocoupleواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای متشکل از دو رسانای فلزی متفاوت که از هر دو سر به هم وصل هستند و اختلاف دما در دو نقطۀ اتصال آنها به برقراری جریان الکتریکی در حلقۀ ایجادشده منجر میشو
دستبندفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. حلقه و زنجیری از طلا یا نقره یا چیز دیگر که زنان به مچ دست خود میبندند؛ دستبرنجن؛ النگو؛ دستیاره؛ دستینه.۲. دو حلقۀ فلزی متصل به هم که با آن هر دو دست شخص