حلزونیلغتنامه دهخداحلزونی . [ ح َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به حلزون . || خط یا شکل شبیه بحلزون . مارپیچی . (فرهنگ فارسی معین ). || پیچاپیچ . پیچ پیچ مانندصدف و خانه ٔ حلزون . بشکل حل
حلزونیlimaconواژههای مصوب فرهنگستانمکان هندسی نقطهای واقع بر یک خط به فاصلۀ ثابتی از تقاطع آن خط با یک دایرۀ ثابت، وقتی که خط حول نقطهای بر روی دایره دوران میکند متـ . حلزونی پاسکال Pascals li
اندام کورتیorgan of Corti, spiral organ, organum spiraleواژههای مصوب فرهنگستانبخش حساس حلزونی گوش درونی که یاختههای شنوایی در آن قرار دارد
آزمون شارش حلزونیspiral flow testواژههای مصوب فرهنگستانتعیین ویژگیهای شارشی مذاب یا مایع بسپاری با اندازهگیری طول و وزن بسپار شاریده در مسیر حلزونی قالب