حلاّلرنگیsolvatochromismواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت ماده در تغییر دادن رنگ خود براثر تغییر قطبایی حلاّل
حلاّلشوییleaching 2واژههای مصوب فرهنگستاناستخراج مادهای حلشدنی از جامدی حلشدنی ازطریق انحلال در یک حلاّل مناسب
حلالکافتsolvolysisواژههای مصوب فرهنگستانواکنشی که در آن حلال با حلشونده واکنش میدهد و مادة جدیدی تشکیل میشود
قرقاولفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپرندهای حلالگوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا میشود. نر آن دمدراز و پرهای خوشرنگ و زیبا دارد. مادۀ آن کوچکتر و دمش کوتاه است. در جنگلها و مزارع بهسر
محصول حلالپوشیsolvateواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای مولکولی یا یونی از مولکولها یا یونهای حلال همراه با مولکولها یا یونهای مادة حلشونده متـ . حلالپوشه