به راستی، درواقع، فیالواقع، واقعاً
(حَ قَ تَ نْ) [ ع . حقیقهً ] (ق .) به درستی ، از روی حقیقت .
بهراستی؛ بهدرستی.
ببساطة , في الحقيقة
essentially, really, truly
راستگو، صدیق ≠ کذاب
راستگویی، صداقت، حقگویی
حقیقتا