prank

praNGk

شوخی، شوخی امیخته با فریب، شوخی خرکی، شوخ طبعی، شوخی زننده، تزئين کردن

سپاسگزار، شکرگزار، قدردان، نمکشناس ≠ حقناشناس، کفور

سپاس، سپاسگزاری، شکر، شکرگزاری، قدردانی، قدرشناسی، نمکشناسی ≠ حقناشناسی، کفران

شوخی، شوخی امیخته با فریب، شوخی خرکی، شوخ طبعی، شوخی زننده، تزئين کردن

پیش پا افتاده، تزئين کردن

پرانکر

پیشگامان، کسیکه شوخی زننده کند

فریبندگی

prankiest

حقشناس، حقگزار، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر، شکور، قدردان ≠ کورنمک، نمکنشناس

حسشدن، ادراک شدن، دریافتن، احساس شدن

حقشناس، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر، قدردان، قدرشناس، ممنون ≠ ناسپاس، نمکنشناس

۱. حلشدنی، قابل حل ۲. علاجپذیر، درمانپذیر ۳. چارهبردار ۴. اصلاحپذیر ≠ چارهناپذیر، نشدنی، حلناشدنی

۱. حقشناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمکشناس ≠ ناسپاس، ناشکر ۲. شاکر، متشکر، ممنون ≠ مغبون