تیورکلغتنامه دهخداتیورک . [ رَ ] (اِ) به معنی رشک و حسد باشد و آن رنجور بودن به خوشی خلایق است و خواهش آن داشتن که بغیر از او دیگری خوشحال نباشد. (برهان ). به معنی رشک و حقد و حس
سروللغتنامه دهخداسرول . [ س َ ] (اِ) حقد و آن بدگویی و غیبت مردم در خاطر نگاه داشتن است . (برهان ). حقد و حسد. (آنندراج ) (انجمن آرا). || طالب فرصت بدی کردن بودن . (برهان ).
اضملغتنامه دهخدااضم . [ اَ ض َ ] (ع اِ) غضب . حِقد و حسد. (معجم متن اللغة). حِقدو حسد و غضب . ج ، اَضَمات . ابن بری گفت : و باکرا الصید بحَدة و اضم لن یرجعا او یخضبا صیداً بدم
کینه ورزیدنلغتنامه دهخداکینه ورزیدن . [ ن َ / ن ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) خصومت داشتن . (آنندراج ) . دشمنی کردن . خصومت ورزیدن . حقد و عداوت داشتن : ضغن ؛ کینه ورزیدن . (منتهی الارب ) : جها