حفنیلغتنامه دهخداحفنی . [ ] (اِخ )محمدبن سالم بن احمد حفناوی شافعی . ملقب به نجم الدین یا شمس الدین (1101 - 1181 هَ . ق .). از دانشمندان وعرفاست . او در حفنه تولد و پرورش یافت و
حفنیلغتنامه دهخداحفنی . [ ] (اِخ ) (بمعنی جنگی ) و فینحاس (یعنی راست )، هر دو پسران عالی رئیس الکهنه اند که در منصب و گناه و موت شرکت داشته اند و نمونه ٔ تهاون و تأخیر در امورا
زاویه ٔ حفنیلغتنامه دهخدازاویه ٔ حفنی . [ ی َ ی ِ ح َ نی ی ] (اِخ ) از مزارات بسیار بزرگ قرافه ٔ مصر است و قبر جمعی فراوان از فقهاء و مفتیان و مشایخ در آن واقع است . (از تحفة الاحباب ص
زاویه ٔ حفنیلغتنامه دهخدازاویه ٔ حفنی . [ ی َ ی ِ ح َ نی ی ] (اِخ ) از مزارات بسیار بزرگ قرافه ٔ مصر است و قبر جمعی فراوان از فقهاء و مفتیان و مشایخ در آن واقع است . (از تحفة الاحباب ص
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الحفنی القنائی احمدبن محمد کرام القنائی الازهری . او راست : الجواهرالحسان فی تاریخ الحبشان و نام تمام آن الجواهر الحسان بماجاء عن اﷲ و ا
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) الحفنی . او راست : ارشاد العائلات الی تربیة البنات طبع مصر به سال 1315 هَ . ق ./ 1897 م . (معجم المطبوعات ).
باحثةالبادیهلغتنامه دهخداباحثةالبادیه . [ ح ِ ث َ تُل ْ ی َ ] (اِخ )باحثة فی البادیة. رجوع به ملک بنت حفنی ، و اعلام زرکلی ج 3 ص 1068 و معجم المطبوعات ج 1 ستون 512 شود.