حفظیلغتنامه دهخداحفظی . [ ح ِ ] (اِخ ) نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه ٔ دهم هجری . یکی از مردم ادرنه و دیگری از اهالی استانبول . || نام شاعری بمائه ٔدوازدهم از مردم ایاش
حظیرهفرهنگ انتشارات معین(حَ رِ) [ ع . حظیرة ] (اِ.) 1 - محوطه ، چهاردیواری . 2 - جایی که برای محفوظ ماندن چارپایان از باد و سرما درست کنند.
recitationدیکشنری انگلیسی به فارسیبازگو کردن، ذکر، شرح، از بر خوانی، از حفظ خوانی، بیان، بازگو نمودن درس حفظی، تعریف موضوع
recitationsدیکشنری انگلیسی به فارسیخواندن، ذکر، شرح، از بر خوانی، از حفظ خوانی، بیان، بازگو نمودن درس حفظی، تعریف موضوع
قابولادلغتنامه دهخداقابولاد. (ترکی ، اِ) ناودانی است که در کنار پشخت بام برای محافظت دیوار از صدمه ٔ باران میسازند. (فرهنگ شعوری ) : سر دیوار آور بهر حفظی کند بال هما او را قبولاد