2628 مدخل
(حَ) [ ع . ] (ص .) مهربان ، دلسوز.
کندن، فروکندن
نگ هدار
بهداشت
از بر کردن
گلدان میرجورام
پت
pty
جناح طرف انتخابی
نرم افزار، جنبه مثبت، برای، بنفع، له، بخاطر
حفر خندق
حفر سوراخ به وسیله ی چوبی کوتاه و مخصوص،جهت نشای شالی،بادمجان ...
حفر , کاوش , حفاري , کنايه , کندن , کاوش کردن , فرو کردن , حکاکي
نگهداري , حفظ , محافظت , جلوگيري , حراست