حَبِطَفرهنگ واژگان قرآنباطل شد (حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)
حبطلغتنامه دهخداحبط. [ ح َ ب َ ] (ع اِ) نشان زخم (یعنی ضرب ) یا تازیانه بر بدن . (منتهی الارب ). اثر جرح و مقرعه .
أَحْبَطَفرهنگ واژگان قرآنحبط ونابود کرد(حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)