لغتنامه دهخدا
بازین . (حرف اضافه ٔ مرکب ) صورتی از ترکیب با این . از: باز + این بمعنی با وجود این : دوم آنک بدانی بازین پاکی یگانه است . (کیمیای سعادت ). این چنین عجایب بازین همه حکمتهای غریب ممکن نگردد الا بکمال علم . (کیمیای سعادت ). و چگونه مغبون است که از مطالعه