حاماسوقیلغتنامه دهخداحاماسوقی . (اِ) گیاهی است به اندازه ٔ یک بدست بر زمین پهن شود و شاخه های آن از پنج نگذرد، از ریشه ای به ضخامت یک انگشت برآید، و برگهای آن کوچک و گل آن سفید و بر
حاماسیسلغتنامه دهخداحاماسیس .(اِ) داروئی هندی یا ارمنی است ، و گویند آن شیری شیرین است در فربیون . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 116).
palesدیکشنری انگلیسی به فارسیدلم برات تنگ شده، نرده، حصار دفاعی، دفاع، قلمرو حدود، رنگ پریده شدن، رنگ رفتن، احاطه کردن، میله دار کردن، در میان نرده محصور کردن
حاماسوقیلغتنامه دهخداحاماسوقی . (اِ) گیاهی است به اندازه ٔ یک بدست بر زمین پهن شود و شاخه های آن از پنج نگذرد، از ریشه ای به ضخامت یک انگشت برآید، و برگهای آن کوچک و گل آن سفید و بر
حاماسیسلغتنامه دهخداحاماسیس .(اِ) داروئی هندی یا ارمنی است ، و گویند آن شیری شیرین است در فربیون . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 116).
حامامینسلغتنامه دهخداحامامینس . [ ] (اِ) گویند گیاهی مانند گندم است . بیش از یک بدست نباشد و برای درد پشت سودمند بود. ولیکن صحیح آنست که حامامینس مانند حاماسیس مجهول است . (تذکره ٔ