حسین عطارلغتنامه دهخداحسین عطار. [ ح ُ س َ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابن حسین انصاری . او راست : خلاصه ٔ تاریخ وصاف که در 823 هَ . ق . بدستور مغیث الدین ابوالفتح ابراهیم بن شهرخ تیموری ح
حسین عطارلغتنامه دهخداحسین عطار. [ ح ُ س َ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابن زین العابدین عطاربن حسین انصاری . پدرش زین العابدین صاحب «اختیارات بدیعی » که در 770 هَ . ق . نگاشته است و این پس
حسان عطارلغتنامه دهخداحسان عطار. [ ح َس ْ سا ن ِ ع َطْ ط ] (اِخ ) یکی از داعیان به نفع بنی عباس که در سال 100 هَ . ق . به اتفاق عکرمه ٔ جراح و دیگران به دستور محمدبن علی بن عبداﷲبن ع
حسن عطارلغتنامه دهخداحسن عطار. [ ح َ س َ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابن محمد مصری شافعی شیخ جامع ازهر، مکنی به ابوالسعادات . درگذشته ٔ 1250هَ . ق . او راست : حاشیه بر جواهرالمنظمات و هشت
حسین عارفلغتنامه دهخداحسین عارف . [ ح ُ س َ رِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ رئیس الکتاب رومی متخلص به عارف . درگذشته ٔ 1001 هَ . ق . او راست : احسن القصص که داستان یوسف و زلیخا است . (هدیة الع
عطارلغتنامه دهخداعطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) لقب محمدبن حسین عطار حلبی دمشقی ، ریاضیدان قرن سیزدهم هجری است . وی به سال 1177 هَ . ق . در دمشق متولد شد. سپس به ازهر رفت و به سال 12
عطارلغتنامه دهخداعطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) حسن بن احمدبن حسین بن سهل عطار، مکنی به ابوالعلاء. شیخ همدان و امام عراقیان در قرأات در قرن ششم هجری . رجوع به ابوالعلاء (حسن بن ...)
عمدةالدینلغتنامه دهخداعمدةالدین . [ ع ُ دَ تُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن اسعدبن محمدبن حسین بن قاسم عطاری طوسی ، مکنی به ابومنصور و ملقب به عمدةالدین و مشهور به حفدة. فقیه شافعی نیشابوری د
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن حسن بن علی عطاری . محدث است . از طبرستان به اصفهان آمده است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).
حاجی زینل عطارلغتنامه دهخداحاجی زینل عطار. [ زَ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) علی بن حسین انصاری مشهور به حاجی زینل عطار. از دانشمندان مائه ٔ هشتم هجری است . او راست : اختیارات بدیعی در ادویه ٔ م