حسین آباد حاجی خلیلیلغتنامه دهخداحسین آباد حاجی خلیلی . [ ح ُ س ِ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس . در سه هزارگزی جنوب باختری طبس و 5هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی طبس
حسین آباد حاجی تقیلغتنامه دهخداحسین آباد حاجی تقی . [ ح ُ س ِ دِ ت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در چهارهزارگزی شمال باختر گرمسار و یک هزارگزی جنوب
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان .22هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ای
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان طغرود بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 28هزارگزی شمال خاوری دستجرد 9هزارگزی جنوب طغرود. دارای 10 تن سکنه میباشد
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . سی هزارگزی خاور ساردوئیه سر راه ساردوئیه به راین . سکنه 20 تن . (فرهنگ جغ
حسین آبادلغتنامه دهخداحسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور خمین کنار راه شوسه . ناحیه ای است واقع در جلگه . دارای
خسروآبادلغتنامه دهخداخسروآباد. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان بیجار. این دهستان در جنوب شهرستان واقع و محدود است از طرف شمال و شمال خاوری به دهستان پ
نائینلغتنامه دهخدانائین . (اِخ ) یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است . شهری قدیمی است وسابقه ٔ تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مؤلف «سرزمینهای خلافت شرقی » مینویسد: نا
ظهیرالدینلغتنامه دهخداظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ
زاهد گیلانیلغتنامه دهخدازاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن ح
طهرانلغتنامه دهخداطهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی اس