حسگر ایمنیآزمونimmunoassay sensor, immunosensorواژههای مصوب فرهنگستانزیحسگری که زیستمادۀ آن از پادتنها یا اجزای پادتنی تشکیل شده است
حسگرsensorواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که در برابر تغییرات یک کمیت فیزیکی مانند نور یا صوت یا گرما واکنش نشان دهد و آنها را به علائم اطلاعاتی مناسب تبدیل کند
حسگر افقhorizon sensorواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پرتوسنج (radiometer) یا هر گیرندة منفعل حساسی که برای تنظیم محور ماهواره یا فضاپیما نسبت به افق ظاهری زمین یا سیارههای دیگر به کار میرود نیز: افقیاب h
حسگر تار نوری نشانگرمیانجیindicator-mediated fiber optic sensorواژههای مصوب فرهنگستانحسگری که در آن نور از منبع نور تا انتهای تار نوری حرکت میکند و در آنجا با عنصر شناسایی زیستی یا شیمیایی خاصی برهمکنش دارد