لغتنامه دهخدا
حسن بزرگ . [ ح َ س َ ن ِ ب ُ زَ ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن آق بغابن ایلکان نوین . فرمانروای عراق و پدر شیخ اویس بود و برای جدایی از حسن کوچک تمرتاش او را حسن بزرگ لقب دادند. خاتون بغداد دختر چوپان زن او بود و ابوسعید بغداد و خاتون او را قهراً ازوی بگرفت و حسن فرار کرد و پس از مرگ