حسنویلغتنامه دهخداحسنوی . [ ح َ س َ ] (اِخ ) عبدالصمدبن عبدالرحمان مکنی به ابوصالح . رجوع به معجم البلدان ج 3 ص 202 شود.
حسنویلغتنامه دهخداحسنوی . [ ح َ ن َ وی ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم . مکنی به ابوالفرج . رجوع به معجم البلدان ج 3 ص 203 شود.
حسنویهلغتنامه دهخداحسنویه . [ ح َ ] (اِخ ) یکی از شاگردان کندی فیلسوف عرب بوده است . (ابن الندیم ). و رجوع به عیون الانباء جزء1 ص 208 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپسک ص 376 شود.
حسنویةلغتنامه دهخداحسنویة. [ ح َ ی َ ] (اِخ ) ابن حسین بَرزَکانی از رؤسای یکی از قبایل کرد است که مثل بنی مروان در قرن چهارم هجری قدرتی بهم رسانده بودند وحسنویه در نیمه ٔ اول این
بدرالدین حسنویهلغتنامه دهخدابدرالدین حسنویه . [ ب َ رُدْ دی ن ِح َ ن َ وَی ْ ه ْ ] (اِخ ) رجوع به بدربن حسنویه شود.
بدربن حسنویهلغتنامه دهخدابدربن حسنویه . [ب َ رِ ن ِ ح َ ن َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوالنجم بدرالدین یا (بدر)بن حسنویه . دومین امیر از امرای بنی حسنویه کردستان بود بسال 369 هَ . ق . به حکومت
حسنویهلغتنامه دهخداحسنویه . [ ح َ ] (اِخ ) یکی از شاگردان کندی فیلسوف عرب بوده است . (ابن الندیم ). و رجوع به عیون الانباء جزء1 ص 208 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپسک ص 376 شود.
حسنویةلغتنامه دهخداحسنویة. [ ح َ ی َ ] (اِخ ) ابن حسین بَرزَکانی از رؤسای یکی از قبایل کرد است که مثل بنی مروان در قرن چهارم هجری قدرتی بهم رسانده بودند وحسنویه در نیمه ٔ اول این
بدرالدین حسنویهلغتنامه دهخدابدرالدین حسنویه . [ ب َ رُدْ دی ن ِح َ ن َ وَی ْ ه ْ ] (اِخ ) رجوع به بدربن حسنویه شود.
بدربن حسنویهلغتنامه دهخدابدربن حسنویه . [ب َ رِ ن ِ ح َ ن َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوالنجم بدرالدین یا (بدر)بن حسنویه . دومین امیر از امرای بنی حسنویه کردستان بود بسال 369 هَ . ق . به حکومت