حسنادیکشنری عربی به فارسیصحيح است , خوب , بسيار خوب , تصويب کردن , موافقت کردن , اجازه , تصويب , چشمه , جوهردان , دوات , ببالا فوران کردن , روامدن اب ومايع , درسطح امدن وجاري شدن , تندر
حسنالغتنامه دهخداحسنا. [ ح ُ ] (ع ص ) مؤنث حسن . حسنی : بحق اسماء حسنا و علامتهای بزرگ او.... بیعت فرمانبریست . (تاریخ بیهقی ص 316).
حُسْناًفرهنگ واژگان قرآننيکو(حسن عبارت است از هر چيزي که بهجت و شادابي آورد و انسان به سوي آن رغبت کند )
حَسَناًفرهنگ واژگان قرآنبه صورتي نيکو(حسن عبارت است از هر چيزي که بهجت و شادابي آورد و انسان به سوي آن رغبت کند )
حَسَنَاتِفرهنگ واژگان قرآنجمع حسنه به معني عملي که مورد رضاي خداي سبحان باشد(حسن عبارت است از هر چيزي که بهجت و شادابي آورد و انسان به سوي آن رغبت کند )