حسام نقشبندیلغتنامه دهخداحسام نقشبندی . [ ح ُ م ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن حسن ساکن استانبول بود و در 1282 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح شمائل ترمذی . (هدیةالعارفین ج 1 ص 302).
حساملغتنامه دهخداحسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن جمیل بغدادی مکنی به ابوسهل . از مشاهیر محدثین است و104 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
حساملغتنامه دهخداحسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن مُصَک ّ بصری مکنی به ابوسهل محدث است . و داستان هدیه ٔ او را برای قتاده در عیون الاخبار ج 3 ص 38 آورده است . رجوع به ابوسهل شود.
حسن نقشبندیلغتنامه دهخداحسن نقشبندی . [ ح َ س َ ن ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن محمد حسام الدین ساکن استانبول و درگذشته ٔ 1284 هَ . ق . اوراست : شرح شمائل ترمذی . (هدیة العارفین
اصیلیلغتنامه دهخدااصیلی . [ اَ ] (اِخ ) حسام الدین اصیلی . از عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در وقت ایشان [ خواجه بهاءالدین ] مقدم علم
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن زکریابن سلطان هندی نقشبندی ، از بزرگان طریقت نقشبندی . در نامه ٔ دانشوران آمده : شیخ تاج الدین ابن زکریابن سلطان عث
کلکلغتنامه دهخداکلک . [ ک ِ ] (اِ) هر نی میان خالی را گویندعموماً. (برهان ). نی است عموماً. (آنندراج ). هر نی میان کاواک . (ناظم الاطباء). نی . (فرهنگ فارسی معین ).قصب . نی . (
دینارلغتنامه دهخدادینار. (اِ) از کلمه ٔ دِنّار مشتق شده است نون اول را بدل به «یاء» کردند تا بمصدرهائی که بر وزن فعال می آید چون کذاب اشتباه نشود مانند قوله تعالی : و کذبوا بآیات