حسام برسویلغتنامه دهخداحسام برسوی . [ ح ُ م ِ ب ُ س َ ] (اِخ ) حسام الدین بن خلیل برسوی رومی صوفی (1042 هَ . ق .). او راست : اسرارالعارفین . سیرالطالبین . دررالاحادیث .دیوان الهیات .
حساملغتنامه دهخداحسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن جمیل بغدادی مکنی به ابوسهل . از مشاهیر محدثین است و104 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
حساملغتنامه دهخداحسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن مُصَک ّ بصری مکنی به ابوسهل محدث است . و داستان هدیه ٔ او را برای قتاده در عیون الاخبار ج 3 ص 38 آورده است . رجوع به ابوسهل شود.
حسام زادهلغتنامه دهخداحسام زاده . [ ح ُ دَ ] (اِخ ) مصطفی بن حسام الدین حسین بن محمدبن حسام الدین برسوی رومی . مدرس حنفی که در 1035 هَ . ق . درگذشته است . او راست : حاشیه بر صدرالشری
ابرلغتنامه دهخداابر.[ اَ ] (اِ) مه دروا در جو که بیشتر به باران بدل شود. سحاب . سحابه . میغ. غیم . غمام . غمامه . عنان . (دهار). بارقه . مزن . غین . توان . عارض . اسهم : درخش ا
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت سعدبن ربیعة. معشوقه ٔ قیس بن ملوح بن مزاحم ، معروف به مجنون لیلی : بلبل به غزل طیره کند اعشی راصلصل به نوا سخره کند لیلی را. منوچهر
زمین بوسلغتنامه دهخدازمین بوس . [ زَ ] (حامص مرکب ) زمین بوسی . بوسیدن زمین و آن رسم ورود به درگاه شاهان و بزرگان بود. (فرهنگ فارسی معین ). سجده . سجود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ب