حزقیللغتنامه دهخداحزقیل . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیال . حزقل (بمعنی قوت اﷲ میباشد). و او پسر بوزی کاهن بود که در یهودیه متولد گردید و هم در آنجا ایام طفولیت خود را بسر برده در سال 598
حزقیللغتنامه دهخداحزقیل . [ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از ناقلان کتب بزبان عربی است . و او نصرانی بوده است . (ابن الندیم ).
حزقیلغتنامه دهخداحزقی . [ ح ِ ] (اِخ ) (به معنی قوی ) شخصی از بنیامینیان بود. (اول تواریخ 8:17) (قاموس کتاب مقدس ).
حزقیالغتنامه دهخداحزقیا. [ ح ِ ] (اِخ ) (به معنی قوت خدا) و او پسر و جانشین آحاز و یکی از سلاطین یهودا بود که در بیست و پنج سالگی در 726 ق . م . به تخت سلطنت جلوس نموده مدت بیست
حزقیاللغتنامه دهخداحزقیال . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیل رجوع به حزقیل شود. || نام کتابی از تورات . حزقیل . (ابن الندیم ) .
حزقیاللغتنامه دهخداحزقیال . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیل رجوع به حزقیل شود. || نام کتابی از تورات . حزقیل . (ابن الندیم ) .
دانیاللغتنامه دهخدادانیال . (اِخ ) ابن حزقیل . خوندمیر در حبیب السیر این دانیال را در عداد انبیاء عظام و پس از دانیال اکبر و معاصر لهراسب داند و نویسد که پس از تخریب بیت المقدس بد
دیر هزقللغتنامه دهخدادیر هزقل . [ دَ رِ هَِ زِ ق ْ / هَِ ق ِ ] (اِخ ) که دگرگون شده ٔ حزقیل است . دیر مشهوری است میان بصره و عسکر مکرم حزقیل همان است که خداوند بداستان زنده کردن مرد
حصرالوسطیلغتنامه دهخداحصرالوسطی . [ ح َ رُل ْ وُ ] (اِخ ) (ده وسطی ) جایی در مرز و بوم حوران . (حزقیل 47:16). (قاموس کتاب مقدس ).
دانیال اکبرلغتنامه دهخدادانیال اکبر. [ ل ِ اَ ب َ ] (اِخ ) همان دانیال پیغمبر است از جمله ٔ صلحاء آل یعقوب . خواندمیر درحبیب السیر از دو دانیال سخن میدارد و می نویسد که پس از دانیال اک