غلاملغتنامه دهخداغلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولاد
ارد اوللغتنامه دهخداارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م .
میلثابتhorizontal bar, high barواژههای مصوب فرهنگستان1. میلهای افقی که برای انجام حرکات ورزش در جایی استوار شده است و نمونۀ استاندارد آن یکی از اسبابهای چمورزی مرکب از میلهای به طول 4/2 متر و قطر 28 میلیمتر ا
دستلغتنامه دهخدادست . [ دَ] (اِ) از اعضای بدن . دوقسمت جدا از بدن که در دو طرف تن واقع و از شانه به پائین فروآویخته است و از چند قسمت مرکب است : بازو و ساعد و کف دست و انگشتان
زورخانهلغتنامه دهخدازورخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند. باشگاه ورزشهای باستانی . (فرهنگ فارسی معین ). محل ورزشهای پهلوانی ایران ،معروف به ورزش باست