حرهفرهنگ نامها(تلفظ: horre) (عربی) (در قدیم) عنوانی برای دختران و زنان آزاد ، دختران و زنان پادشاهان و بزرگان .
حرةلغتنامه دهخداحرة. [ ح َرْ رَ ] (اِخ ) (وقعه ٔ...) جنگی است که میان مسلم بن عقبه و اهل مدینه اتفاق افتاد درسال 63 هَ . ق . سه روز مانده از ذی الحجة بسال دوم خلافت یزید و مسلم
حرةلغتنامه دهخداحرة. [ ح َرْ رَ ] (اِخ ) رزمگاه حُنَین . || موضعی به تبوک . || جائی به تقدة. || جائی میان مدینة و عقیق . || جائی قبلی مدینة. || جائی به بلادقیس . || جائی به دهن
حرةلغتنامه دهخداحرة. [ ح َرْ رَ ] (ع اِ) زمین سنگلاخ سوخته . (معجم البلدان ). سنگستان . (نصاب ) (غیاث ). ج ، حَرّ، حِرار، حَرّات . زمین سنگریزه دار سیاه را گویند، و چنین زمین ر
حرةلغتنامه دهخداحرة. [ ح َرْرَ ] (اِخ ) (یوم ...) وقعة حرة لیزید علی اهل المدینة. (مجمع الامثال میدانی ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
حره ٔ میطانلغتنامه دهخداحره ٔ میطان . [ ح َرْ رَ ی ِ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است برابر شوران از ناحیت مدینة. (معجم البلدان ).
حره ٔ بنی سلیملغتنامه دهخداحره ٔ بنی سلیم . [ ح َرْ رَ ی ِ ب َ س ُ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای که جنگ بئر معونة در آن رخ داده است . (امتاع الاسماع ص 171). و در آن معادن دهنج هست . (الجماهر صص 1
حره ٔ بنی هلاللغتنامه دهخداحره ٔ بنی هلال . [ ح َرْ رَ ی ِ ب َ هَِ ] (اِخ ) موضعی به بُرَیک در طریق یمن تهامی ، از آن سوی ضنکان ، منسوب به هلال بن عامر. (معجم البلدان ).
حره ٔ تبوکلغتنامه دهخداحره ٔ تبوک . [ ح َرْ رَ ی ِ ت َ ] (اِخ ) موضعی است و غزوه ٔ تبوک بدانجا بود. (معجم البلدان ). رجوع به تبوک شود.
حره ٔ تقدةلغتنامه دهخداحره ٔ تقدة. [ ح َرْ رَ ی ِ ت ُ دَ ] (اِخ ) یا حره ٔ نُقْدة. نام موضعی است . (معجم البلدان ).