حرمانلغتنامه دهخداحرمان . [ ح ِ ] (ع مص ) بی روزی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان عادل ). بازداشتن . منع کردن . بی بهره کردن . بی بهرگی . ناامید کردن . نومید
حرمانلغتنامه دهخداحرمان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حَرَم . مکه و مدینه . حرمین . دو حرم . || دو وادی است که آب هر دو در بطن لیث در یمن ریزد. (معجم البلدان ).
حرمانلغتنامه دهخداحرمان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) نومیدی . ناامیدی . نمیدی . حرفة. محرومی . قنوط. یأس . || بی بهرگی . حُرف . بی نصیبی : گویند آفت ملک شش چیز است اول حرمان ... (کلیله و
حرمانفرهنگ مترادف و متضادبیبهرگی، بینصیبی، سرخوردگی، شکست، محرومی، ناامیدی، ناکامروایی، ناکامی، ناکامیابی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ بهرهوری، کامیابی
هرمانلغتنامه دهخداهرمان . [ هََ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. (برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان . (برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است بلکه هرمان دو عمارت ع
هرمانلغتنامه دهخداهرمان . [ هَُ ] (ع اِ) خرد و هوش . (منتهی الارب ). عقل . گویند: ماله هرمان . (اقرب الموارد).
حرمانهلغتنامه دهخداحرمانه . [ ] (اِ) نام نبطی میریافلن است . حزنبل . ذوالف ورقة. ذوالف ورقات .کف الدابة. کف النسر. مریافلن . هزاربرگ . کثیرالورق .