حردونلغتنامه دهخداحردون . [ ح ِ دَ ] (ع اِ) سوسمار نر یا جانوری است مشابه حرباءو آن از نواحی مصر خیزد. و حرذون با ذال معجمه نیز آمده است . گوشت او سم است و گفته اند جانوری است شب
ذنب الحردونلغتنامه دهخداذنب الحردون . [ ذَ ن َ بُل ْ ح َ دَ ] (ع اِ مرکب ) داود ضریر انطاکی گوید: گیاهی است باریک اصل که به سپیدی زند و از آن شاخه های قصبی یعنی میان تهی روید که به نوک
زبل الحردونلغتنامه دهخدازبل الحردون . [ زِ لُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) لون را نیکو گرداند طلا کردن . (اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه آرد: سرگین حردون جهت بیاض و حله چشم و ضماد آن جه
ذنب الحردونلغتنامه دهخداذنب الحردون . [ ذَ ن َ بُل ْ ح َ دَ ] (ع اِ مرکب ) داود ضریر انطاکی گوید: گیاهی است باریک اصل که به سپیدی زند و از آن شاخه های قصبی یعنی میان تهی روید که به نوک
زبل الحردونلغتنامه دهخدازبل الحردون . [ زِ لُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) لون را نیکو گرداند طلا کردن . (اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه آرد: سرگین حردون جهت بیاض و حله چشم و ضماد آن جه
حرذونلغتنامه دهخداحرذون . [ ح ِ ذَ ] (ع اِ) حردون . جانوری است مانند سوسمار،گوشت او سم است و گفته اند جانوری است شبیه به حرباءبا خط و خال رنگین . حیوانیست مانند سوسمار که به یونا
مال مالیلغتنامه دهخدامال مالی . (اِ) به لغت اصفهان حردون است و در تنکابن ماچه کول نامند. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به حردون شود.