حراکلغتنامه دهخداحراک . [ ح َ ] (ع اِ) جنبش . یقال : ما به حراک . (منتهی الارب ). حرکة. حرکت . (مهذب الاسماء).
حراکلغتنامه دهخداحراک . [ ح ُ ] (ع اِ) ایام حراک ؛ آن روزهائی که صید ماهی کم شود و آن به تابستان است .
نبضلغتنامه دهخدانبض . [ ن َ ب َ / ن َ ] (ع اِ) جنبش . (منتهی الارب ). یقال : ما به حبض و لا نبض ؛ ای حراک . (منتهی الارب ). و با حرکت حرف دوم جز در جحد [ = انکار ] استعمال نشده
حرککةلغتنامه دهخداحرککة. [ ح َ ک َ ک َ ] (ع اِ)سر سرین . حرقفة. ج ، حراکک ، حراکیک . (منتهی الارب ).