حدیدهلغتنامه دهخداحدیده . [ ح ُ دَ دَ ] (اِخ ) شهر و بندری مهم از یمن به شبه جزیره ٔ عربستان در ساحل بحر احمر، در 160هزارگزی شمال مخا و همچنین در حدود 160هزارگزی جنوب غربی صنعا،
حدیدهلغتنامه دهخداحدیده . [ ح ُ دَ دَ ] (اِخ ) یکی از چهار ایالت یمن است ، مرکب از 9 قضا و 17ناحیه . و بر دامنه ٔ جبال سراة بر ساحل دریای احمر ممتد باشد. و از شمال به عسیر و از م
حدیدةلغتنامه دهخداحدیدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حدید. تند. تیز. و آن اخص است از حدید. || کارد تیز. شمشیر تیز. || ذکیه . تند. تیز: رائحة حدیدة؛ بوئی تند. بوئی تیز. رائحة ذکی
حدیدةلغتنامه دهخداحدیدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حدید. تند. تیز. و آن اخص است از حدید. || کارد تیز. شمشیر تیز. || ذکیه . تند. تیز: رائحة حدیدة؛ بوئی تند. بوئی تیز. رائحة ذکی
ابن حدیدهلغتنامه دهخداابن حدیده . [ اِ ن ُ ؟ ](اِخ ) او در نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری میزیست و شغل وراقت داشت و کتابت مصحف نیز می کرد. (ابن الندیم ).
یزیدلغتنامه دهخدایزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن عامربن حدیده ، مکنی به ابوالمنذر انصاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ماده ٔ ابوالمنذر (انصاری ...) شود.