حدسیاتلغتنامه دهخداحدسیات . [ ح َ سی یا ] (ع اِ) پنجمین صنف ازشش صنف مواد برهان است که اولین صنعت از صناعات خمس منطق میباشد. صناعات خمس عبارتست از: برهان ، خطابه ،شعر، جدل ، مغالط
حبسیاتلغتنامه دهخداحبسیات . [ ح َ سی یا ] (ع اِ) ج ِ حبسیة. شعرها که شاعر در آنگاه که به زندان است گفته باشد : و اصحاب انصاف دانند که حبسیات مسعود در علو به چه درجه است . (چهارمقا
پوسیدونیوسلغتنامه دهخداپوسیدونیوس . (اِخ ) از مشاهیر حکماست . متولد بسال 133 ق . م . در قصبه ٔ افامیه از سوریه و متوفی بسال 49 ق . م . وی مدت مدیدی در ایتالیا واسپانیا و ایلیریا و دیگ
ضروریاتلغتنامه دهخداضروریات . [ ض َ ری یا ] (ع اِ) ج ِ ضروریة. دربایستها.- ضروریات سته ؛ قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری بوده و عبارتند از: اولیات ، محسوسات ، متواترات ، مجر
فرضیاتلغتنامه دهخدافرضیات . [ ف َ ضی یا ] (ع اِ) واجبات . اموری که عمل به آنها فرض و واجب است . فرائض . رجوع به فرائض شود. || ج ِ فرضیه . حدسیات و چیزهایی که به گمان و قیاس و وهم
مناقضهلغتنامه دهخدامناقضه . [ م ُ ق َ / ق ِض َ / ض ِ ] (از ع ، اِمص ) مناقضت . مناقضة. رجوع به مناقضت و مناقضة شود. || (اصطلاح اصول ) نزد اصولیان ، عبارت از نقض باشد. (از کشاف اصط
اصول موضوعهلغتنامه دهخدااصول موضوعه . [ اُ ل ِم َ / مُو ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبادی تصدیقی که مخاطب بواسطه ٔ حسن ظن به متکلم به صحت آنها معترف است . مبادی ناآشکاری که بخو