حجزدیکشنری عربی به فارسیذخيره , رزرو کردن صندلي يا اتاق در مهمانخانه و غيره , کتمان , تقيه , شرط , قيد , استثناء , احتياط , قطعه زمين اختصاصي (براي سرخ پوستان يامدرسه و غيره) , ربايش ,
حرزلغتنامه دهخداحرز. [ ح ِ ] (ع اِ) تعویذ. (محمودبن عمر ربنجنی ). پنام . چشم پنام . طلسم . عوذة. دعائی مأثور اعم از خواندنی و آویختنی . ج ، احراز : حرز است مگر نامش کز داشتن ا