حاشوملغتنامه دهخداحاشوم . (اِخ ) (غنی ) مردی که پسرانش به آزر و بابل مراجعت کردند (عزرا 2:19 و نحمیا 7:22) و بیشتر ایشان زنان غریبه در حباله ٔ نکاح داشتند (عزرا 10:33) و وکیلان ا
pearlدیکشنری انگلیسی به فارسیمروارید، صدف، اب مروارید، در، مروارید نشان کردن، با مروارید اراستن، صدف وار کردن، مرواریدی
حاشوملغتنامه دهخداحاشوم . (اِخ ) (غنی ) مردی که پسرانش به آزر و بابل مراجعت کردند (عزرا 2:19 و نحمیا 7:22) و بیشتر ایشان زنان غریبه در حباله ٔ نکاح داشتند (عزرا 10:33) و وکیلان ا
حاقنلغتنامه دهخداحاقن . [ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حَقْن . آنکه او را گمیز بشتاب گرفته باشد. حابس البول . (مهذب الاسماء). آنکه بول آمده را نگاه دارد، یقال : لا رأی لحاقن . و ف